سوادکوه
سواد کوه که اسم [ قدیم ] آن شروین است، مختصری از دهات و منازل آن در این کتاب
نگاشته شد. هر کس تحقیق زیادتر خواهد، رجوع به کتاب تدوین فی شرح جبال شروین
نماید. اگر چه در آن کتاب هم ناقص نوشته شده است.
و من مجا ل نکردم که از امیرمؤید جزء جمع سوادکوه را گرفته، تمام دیهات [ = دیه
هات، دهات ] و مزارع آنجا را تتبع و استقراء نمایم. همین قدر معلوم باشد که الکای
» سوادکوه به اسم یکی از جبال مشهور آنجا موسوم شده و آن کوه در جنوب شرقی قصبه
می « با تاء منقوطه » ( از بلوک (وَلُوپی ) واقع شده و اهالی آن کوه را ( سوات « چرا ت
گویند.
در سوابق ایام هم محمد بن اسفندیار معاصر رستم اردشیر، که دبیری نحریر بوده و
تاریخی برای طبرستان نگاشته، در شرح مخالفت اصفهبد مازیار ابن اصفهبد ونداد هرمز
را « سوات » با خلیفه، سوات کوه را با تاء منقوطه نوشته است. گاهی در اسم این مکان
می نگاشتند و قدیم تر [ ین « کوه » بدون « سوات » اضافه می کردند و گاهی « کوه » به
] اسمی که این مکان داشته ( فرشواد ) و ( فرشوات ) یعنی کوه و دشت بوده است و این
لفظ جز در مسکوکات ملوک گبران و بعضی از تواریخ عتیقه در جایی دیده نشده است که
به خط پهلوی و
زبان بومی اهالی ضرب شده است و قدری از آن سکه ها در نزد مرحوم اعتمادالسلطنه
مورخ دوره ناصری دیده شد که پس از مردن او در سنه هزار و سیصد و سیزده هجری،
ناصرالدین شاه خواجه ای به اندرون او فرستاد، تمام سکه های مختلفه قدیمه او را بردند و
در خزانه دولتی ضبط کردند.
نمی دانم آن سکه ها در خزانه موجود است، یا مثل سایر نفایس و کتب عالیه، بعد از وفات
مظفرالدین شاه نوکرهای او ازمیان بردند و به فرنگیان فروختند؟